در ابر
1
از بس در زرد رفته بودم
صدایم
اندوه فصل را می کشید
انگشتانم بالا بود و
ابرها را
تکان می داد
آمدنم
شبیه آهویی
که نافه نداشت شد
اما عطر بود و
باران می گرفت
2
مبتلای عقربم
به ماه
سهم دیوانگی ام از آن تو
از آسمانی که نیست کَنده می شوم
از ریشه
که زمین زَهر مجال بود
به تیرگی ام بلغز
روشنم ببین
در دایره ایی از آب
به وقتِ محبتی که جانور است